پنتاگون اصطلاح "ارتباطات راهبردی" کنار گذاشته و به جای آن از " ارتباطات یکپارچه" استفاده خواهد کرد.

به گزارش مشرق، پنتاگون دیگر از اصطلاح "ارتباطات راهبردی" استفاده نخواهد کرد. بدین ترتیب، اجرای طرح ابتکاری که هدف آن کارآمدتر ساختن پیام رسانی ارتش ایالات متحده بود نیز به دلیل ایجاد بی‌نظمی و دیوان‌سالاری بیش از حد متوقف می‌شود.

هدف ارتباطات استراتژیک، هم‌زمان ساختن و ایجاد هماهنگی میان پیام‌های ارتش و اقدامات آن بود. ولی در واقع، این طرح باعث ایجاد ادارات و کارمندانی شده بود که فعالیت‌های ادارات روابط عمومیِ سنتی ارتش آمریکا را تکرار می‌کردند.

جورج لیتل، معاون روابط عمومی وزارت دفاع ایالات متحده در یادداشتی آورده است: ارتباطات راهبردی در شش سال گذشته، عملا باعث به وجود آمدن لایه‌ای از برنامه‌ها و پرسنلی شده که نقش و عملکرد عناصر ستادیِ سنتی را با ابهام مواجه کرده و موجبات سردرگمی و ناکارآمدی هر چه بیشتر را پدید آورده بود.

برای مثال، اسناد پنتاگون نشان می‌دهد: تعداد پرسنل رسته ارتباطات راهبردی از هفت نفر در سال 2006 به 38 نفر در سال گذشته رسیده و ارتش آمریکا مبلغ پنج میلیون دلار به مقاطعه‌کاران رسته مزبور پرداخت کرده است.

در یادداشت لیتل به فرماندهان رزمی ارتش ایالات متحده آمده است: ما برای جلوگیری از ایجاد بی‌نظمی، بیش از این از اصطلاح ارتباطات استراتژیک استفاده نخواهیم کرد.

افراد بلند‌پایه‌ای چون دریاسالار مایکل مولن، فرمانده پیشین ستاد مشترک ارتش آمریکا از جمله منتقدان ارتباطات راهبردی بودند. مولن معتقد بود: ارتش بیشتر با اقداماتش پیام خود را منتقل می‌کند تا با پیام‌های ساخته و پرداخته پرسنل ارتباطات استراتژیک. وی سال پیش نیز به یواس‌ای تودی گفته بود که ادارات روابط عمومیِ سنتی را برای ارائه اطلاعات و محتوای فعالیت‌های ارتش ترجیح می‌دهد.

ارتش آمریکا در یک دهه گذشته، درگیر ارتباطات استراتژیک بوده است. در سال 2001، هیاتی مشورتی، اتخاذ اقدامات بیشتر برای شکل‌دهی به افکار عمومی را به پنتاگون پیشنهاد کرد. از آن زمان تاکنون مسائل بسیاری در این زمینه روی داده است. برای مثال در سال 2009، ارتش آمریکا قرارداد خود با گروه رندون شرکت فعال در زمینه ارتباطات استراتژیک را فسخ کرد. آگاه شدن پنتاگون از جمع‌آوری اطلاعات خبرنگارانی که احیانا گزارش‌های منفی مخابره می‌کردند، از سوی این شرکت، دلیل لغو این قرارداد ذکر شد.

برای توصیف چگونگی ارتباط دولت با شهروندان خود و دیگر کشورها و موضوعات مربوط به آنها، واژه‌های متفاوتی وجود دارد. اغلب معانی این اصطلاحات با یکدیگر تداخل داشته و یا مغایر یکدیگرند. از آن جمله می‌توان به ارتباطات استراتژیک، دیپلماسی عمومی، روابط عمومی، عملیات اطلاعاتی و تعامل جهانی اشاره کرد. بسته به اینکه چه کسی چه چیزی را به چه کسانی و کجا می‌گوید، می‌توان از مسئولان، سرمایه‌ها، طرق و حتی قوانین مختلفی استفاده کرد.

برای مثال، طبق قانون، دولت آمریکا نمی‌تواند برای شهروندان خود تبلیغ کند، ولی می‌تواند دیگر افراد را در سراسر جهان "متقاعد" به پشتیبانی از منافع و کنش ایالات متحده کند. همچنین می‌تواند هر فردی را از سیاست‌ها، اقدامات، تاریخ، فرهنگ و فرصت‌های موجود در ایالات متحده آگاه سازد.

ارتباط دولت و یا وزارت دفاع آمریکا با مردم آمریکا - که معمولا از طریق رسانه‌ها صورت می‌گیرد روابط عمومی تعریف می‌شود. چگونگی تعامل وزارت خارجه آمریکا با مخاطبان در سرتاسر جهان دیپلماسی عمومی نام دارد. به همین عمل چنانچه از سوی وزارت دفاع آمریکا صورت گیرد ( البته با اهداف کوتاه مدت ) تا چندی پیش ارتباطات استراتژیک اطلاق می‌شد.

 وزارت دفاع ایالات متحده یادداشتی منتشر و در آن اعلام کرد: اصطلاح "ارتباطات راهبردی" را کنار گذاشته و به جای آن از اصطلاح "هماهنگ سازی ارتباطات" استفاده خواهد کرد. چرا چنین تغییری روی داد و معنای آن چیست؟

طبق مفاد این یادداشت، ارتباطات استراتژیک که از جمله وظایف مشترک روابط عمومی وزارت دفاع و جوامع سیاسی( به همراه بسیاری از بازیگرانِ دارای منافع در حواشی آن ) به شمار می‌رود، باعث بی‌نظمی در کارکرد و دیوانسالاری بیش از حد در ارتباط با نظارت و برنامه‌ریزی نظامی شده بود. به طوری که جورج لیتل، معاون روابط عمومی وزیر دفاع آمریکا نوشت: "اکثر مواردی که پیش از این ارتباطات استراتژیک نامیده می‌شد، در واقع از جمله وظایف روابط عمومی محسوب می‌شود." این موضوع منطقی به نظر می‌رسد.

ولی آیا ارتباطات استراتژیک و ارتباطات یکپارچه یکی است؟ در پاسخ باید گفت: نه الزاماً.

ارتباطات یکپارچه را می‌توان ایجاد یک روایت و تداوم بخشیدن به آن در دیوانسالاری در نظر گرفت. در واقع، ایالات متحده در این زمینه حتی‌المقدور مناسب عمل کرده است. مثال بارز آن سوزان رایس، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل است که محورهای گفتگوی ایجاد شده توسط جامعه اطلاعاتی پیرامون حادثه بنغازی را به هنگام حضور در چندین برنامه تلویزیونی در روزهای تعطیل و پنج روز پس از این حمله دقیقا تکرار کرد. این انتقاد از سوی برخی سناتورها مطرح شد که رایس می‌بایست ماهرانه‌تر عمل کرده و هماهنگی خود را کمتر نشان می‌داد.

واژه استراتژیک، اهمیت و موضوعی با ارتباط مستقیم به منافع حیاتی و کارکردهای اصلی را به ذهن متبادر می‌سازد. بسط و تکامل مفهوم ارتباطات استراتژیک در ارتش در یک دهه گذشته - و یا در این حدود - ناشی از پیدایش حوزه رسانه‌های جهانی ( که بیست و چهار ساعت در روز و هفت روز در هفته به پخش برنامه می‌پردازند )، دنیای در هم‌تنیده اینترنت، رسانه‌های مرسوم، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و در حال حاضر شبکه‌های اجتماعی و روزنامه‌نگاری شهروندی است. در چنین جهانی، دولت‌ها ضمن ارتباط با یکدیگر، با مخاطبان گسترده‌تری ارتباط برقرار می‌سازند. مردم نیز با دارا بودن ارتباطات طولی و عرضی، نسبت به گذشته از دسترسی به اطلاعات بیشتر و با کیفیت‌تر برخوردارند.

سیاست‌ها، اظهارات و اقدامات ایالات متحده به طور مداوم و دقیق از نزدیک دنبال می‌شود. به منظور کسب پشتیبانی و درک بین‌المللی، تا حد ممکن گفتار و کردار ما می‌بایست مکمل یکدیگر بوده و با هم مغایرتی نداشته باشد. ارتباطات استراتژیک پیرامون حفظ مقصد واحد گفتار و عمل و یا ارائه توضیح سریع و منسجم هنگام دور افتادن یکی یا دیگری از روایتِ ایجاد شده است.

این امر، به ویژه زمانی که سیاست‌ها و اولویت‌ها و یا منافع و ارزش‌ها مغایر با یکدیگرند، بسیار مشکل می‌شود. بیش از آنچه فکر می‌کنیم، اقدامات ما از منظر خودمان با برداشت دیگران از آن کاملا متفاوت است. مانند موضوع کشتن بن‌لادن در پاکستان. از منظر مردم کالامازو، کشتن بن‌لادن در میدان جنگ نیازی به فکر کردن ندارد. از منظر مردم کراچی، این موضوع نقض حاکمیت پاکستان و تحقیر ملی آنها بود.

مشخص نیست آیا ارتباطات یکپارچه، شرایطی که در آن اقدامات ما ( فارغ از اینکه تا چه حد برای توضیح مناسب آن تلاش می‌کنیم ) به طور بالقوه دارای پیامدهای وسیع در زمینه دیپلماسی عمومی است را مدنظر قرار ‌دهد. علی‌رغم اینکه خلاف آن گفته می‌شود، ولی ایالات متحده در عراق مشکلی برای ارتباط برقرار کردن نداشت؛ بلکه آنچه که ما عملیات آزادسازی می‌نامیدیم، دیگران آنرا اشغالگری می‌خواندند. آنچه را که ما جنگ علیه تروریسم توصیف می‌کردیم، دیگران جنگ علیه اسلام تلقی می‌کردند. روایت ما مشخص و منسجم است، ولی هزینه‌هایی زیادی برایمان در برداشت که هنوز هم در بخش حساسی از جهان در حال پرداخت آن هستیم.

ایالات متحده می‌بایست در آینده چگونگی تغییر گفتار و کردار منسجم خود به سیاست‌های موثر و قابل استمرار را درک کند؛ فارغ از این مسئله که آن را چه بنامیم.


متن نامه پنتاگون به این شرح است:


دفتر معاون روابط عمومی وزارت دفاع ایالات متحده

شماره 1400 ساختمان پنتاگون وزارت دفاع آمریکا

واشنگتن دی‌سی شماره 401-20301

بیست و هشتم نوامبر سال 2012.

یادداشت برای فرماندهان رزمی.

موضوع: هماهنگ سازی ارتباطات روند هماهنگ سازی داخلی

این یادداشت در پاسخ به سوالات مطرح شده در زمینه وضعیت روابط عمومی و ارتباطات استراتژیک در دفتر وزارت دفاع آمریکا صادر شده است. مسئولیت ارتباطات راهبردی به طور مشترک برعهده دفتر وزارت دفاع و دفتر معاون روابط عمومی ( برنامه‌ریزی و یکپارچه ساختن ارتباطات ) و معاون امور سیاسی ( تعامل جهانی ) این وزارت قرار دارد. فرماندهان رزمی معمولا طرح‌های مربوط به ارتباطات استراتژیک را برای هماهنگ سازی و تصویت به این سازمان‌ها ارسال می‌کنند. اگرچه ارتباطات راهبردی به عنوان وسیله‌ای برای هماهنگی میان فعالیت‌های ارتباطی و پیام‌رسانی در مجموعه وزارت دفاع در نظر گرفته شد، ولی در شش سال گذشته مشخص شد که این موضوع در واقع قشری از کارکنان و برنامه‌ریزی‌هایی را ایجاد کرده که نقش و کارکرد گروه‌های ستادیِ سنتی را مبهم ساخته و باعث ناکارآمدی و ایجاد بی‌نظمی شده است. از این رو، در سال جاری تصمیم به ترخیص این گروه از کارکنان گرفته شد. همچنین مشخص شد که برنامه‌های ارتباطات راهبردی عمدتا شامل همان طرح‌ریزی‌هایی است که انتظار داریم بار دیگر از طریق روابط عمومی دنبال شود.

با هدف جلوگیری از ایجاد بی‌نظمی و آشفتگی، دیگر از اصطلاح ارتباطات استراتژیک استفاده نمی‌شود. اصطلاح دقیق‌تری که در اعلانات آتی به کار برده خواهد شد، "ارتباطات یکپارچه" است. ما همچنان به نقش رهبری خود در زمینه ارتباطات ادامه خواهیم داد و به افراد فعال در زمینه ارتباطات خاطرنشان می‌سازیم: اکثر مواردی که پیشتر ارتباطات استراتژیک نامیده می‌شد، در واقع از جمله مسئولیت‌های روابط عمومی است.

این وظیفه گروه‌های مرتبط با اطلاعات ( عملیات اطلاعاتی، امور قانونگذاری و روابط عمومی ) است تا از رعایت منظور فرماندهی در کلیه اقدامات کارکنان و هماهنگی دقیق میان بخش‌های مختلف فرماندهی اطمینان حاصل کنند و هیچ تفاوتی نباید میان اعلانات روابط عمومی، برنامه‌ریزی اداره عملیات مشترک و اقدامات اداره سیاسی و طرح‌های راهبردی مشترک به چشم خورَد. این روند را می‌توان با کارگروه‌ها و کمیته‌های نظارتی به اتفاق طرح‌ریزی اساسی و بدون نیاز به ایجاد گروه ستادی اضافی محقق ساخت.

اهداف ارتباطی می‌بایست توسط گروه ستادی موجود و در اکثر موارد اداره روابط عمومی تامین شود. این روند مستلزم مشارکت و تبادل نظر فرماندهی ارشد است. بدون مشارکت فرمانده، هماهنگ سازی ارتباطات قادر به ادامه کار خود نخواهد بود.

با تشکر از اقدامات شما برای حصول اطمینان از تحقق این وظیفه خطیر. این اقدامات به عنوان دکترین مشترک در نسخ آتی مجموعه انتشارات مشترک بیان خواهد شد.

جورج لیتل

معاون روابط عمومی وزارت دفاع آمریکا

رونوشت:

رییس روابط عمومی ارتش

مدیر ارشد اطلاعات

روابط عمومی نیروی هوایی

مدیر روابط عمومی تفنگداران دریایی


برای مشاهده این سند اینجا کلیک کنید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس